امروزه يكي از مسائل مهمي كه فكر بسياري از مسئولين و دستاندركاران نظام تعليم و تربيت كشور ما را بخود مشغول كرده است ، مسائل ناشي از نارسائيهاي نظام جديد ميباشد كه منجر به افت تحصيلي دانشآموزان دبيرستانهاي مشهد شده و خود بعنوان يك مسئله اساسي مطرح ميباشد. اين پژوهش در پي شناخت عوامل مربوط به ساختار و محتواي نظام جديد آموزش متوسطه بوده، كه زمينههاي لازم را براي افت تحصيلي دانشآموزان فراهم كرده است .
فرضيههايي كه بدين منظور تدوين شده عبارتند از :
۱- شيوه برنامه ريزي دروس در نظام جديد آموزش متوسطه يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموز محسوب ميشود.
۲- تغييرات مكرر آئيننامهها و دستورالعملهاي اجرائي نظام جديد آموزش متوسطه از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان است .
۳- حجم زياد و سنگين دروس از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان محسوب ميشود.
۴- شيوههاي سنتي تدريس يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان محسوب ميشود.
۵- نحوه انتخاب رشته در نظام جديد يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان است .
۶- عدم تمايل دانشآموزان ضعيف نسبت به ادامه تحصيل در شاخههاي كار و دانش و فني و حرفهاي يكي از عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان است . ضمنا نگرش دبيران نسبت به هر يك از فرضيههاي فوق با سابقه خدمت آنان بررسي و رابطه ميان هر يك سنجيده شده است .
نتايج عمده حاصل از اين پژوهش عبارت است از:
۱- در مورد فرضيه اول: بين شيوه برنامهريزي دروس و افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد ارتباط معني داري وجود دارد. يعني اينكه شيوه برنامهريزي دروس در نظام جديد از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان محسوب ميشود.
۲- در مورد فرضيه دوم: بين تغييرات مكرر آئيننامهها و دستورالعملهاي اجرائي نظام جديد و افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد ارتباط معني داري وجود ندارد. اما اين عامل ميتواند بطور غيرمستقيم بر افت تحصيلي دانشآموزان تاثير بگذارد.
۳- در مورد فرضيه سوم: بين حجم زياد و سنگين دروس و افت تحصيلي دانشآموزان ارتباط معني داري وجود دارد. يعني اينكه حجم زياد و سنگين دروس از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد به شمار ميرود .
۴- در مورد فرضيه چهارم: بين شيوههاي سنتي تدريس و افت تحصيلي دانشآموزان ارتباط معني داري وجود دارد. يعني اينكه شيوه سنتي تدريس از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد به شمار ميرود.
۵ -در مورد فرضيه پنجم: بين نحوه انتخاب رشته در نظام جديد و افت تحصيلي دانشآموزان ارتباط معني داري وجود دارد. يعني اينكه نحوه انتخاب رشته در نظام جديد از جمله عوامل مؤثر بر افت تحصيلي دانشآموزان به شمار ميرود.
۶- در مورد فرضيه ششم: بين عدم تمايل دانشآموزان ضعيف نسبت به تحصيل در شاخههاي كارودانش و فني و حرفهاي و افت تحصيلي دانشآموزان در نظام جديد ارتباط معنيداري وجود دارد. يعني اينكه عدم تمايل دانشآموزان ضعيف نسبت به ادامه تحصيل در شاخههاي كار و دانش و فني و حرفهاي از جمله عوامل موثر برافت تحصيلي آنها در شاخه نظري به شمار ميرود.